نشست تخصصی ۳: «حکمرانی در نهج‌البلاغه»

۱۹ آذر ۱۳۹۷ | ۱۴:۰۰ کد : ۱۸۴ سلسله‌نشست‌های پاییز و زمستان ۱۳۹۷
تعداد بازدید:۵۲۱۸
مطابق برنامه نشست‌های مدرسه حکمرانی در سال ۱۳۹۷، روزهای دوشنبه هر دو هفته یکبار، یک نشست تخصصی برگزار می‌گردد. سومین نشست تخصصی این مدرسه، در تاریخ ۱۹ آذرماه ۱۳۹۷ با موضوع «حکمرانی در نهج‌البلاغه» با ارائه دکتر سعید حجازی‌فر، پژوهشگر دانشگاه جامع امام حسین(ع) در محل شالن اجتماعات ساختمان پیامبر اعظم(ص) دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملی و تحقیقات راهبردی، برگزار گردید.
نشست تخصصی ۳: «حکمرانی در نهج‌البلاغه»

محورهای نشست:

۱. چیستی حکمرانی اسلامی

۲. مؤلفه‌های حکمرانی اسلامی

۳. نقش‌آفرینان حکمرانی اسلامی


در این نشست «دکتر سعید حجازی‌فر» ماحصل پژوهش خود را در کلمات گهربار امیرالمومنین علی(ع) با عنوان «واکاوی ابعاد و مؤلفه‌های حاکمیت اسلامی بر اساس فرمایشات امام علی(ع)» ارائه نمود. در ابتدای این نشست، سه پرسش اساسی مطرح شد:

۱. حاکمیت اسلامی بر اساس بیانات امام علی(ع) چگونه تعریف می‌شود؟

۲. ابعاد و مؤلفه‌های حاکمیت اسلامی بر اساس بیانات امام علی(ع) کدامند؟

۳. نقش آفرینان حاکمیتی بر اساس بیانات امام علی علیه السلام کدامند؟

برای پاسخ به این سه پرسش، دکتر حجازی‌فر، ابتدا به تبیین معنای لغوی و اصطلاحی حکمرانی پرداخت. وی در ادامه، به تفاوت‌های جوهری «حکمرانی اسلامی» با «رویکردهای موجود در حکمرانی غربی» پرداخت و نکات زیر را مطرح نمود:

۱. در الگوهای حاکمیتی غربی عمده توجه به مسائل دنیوی است و در واقع الگوهای این‌جهانی هستند که در مورد مسائل اخروی و سعادت ابدی انسان‌ها سکوت کرده‌اند، در صورتی که مسائل اخروی و سعادت ابدی نسبت به مسائل دنیوی و این جهانی اولویت بالاتری دارد.

۲. در الگوهای حاکمیتی غربی قوانین و قواعد، بشری هستند، در صورتی که لازم است قوانین و قواعد، بر مبنای احکام و شریعت الهی تنظیم گردند.

۳. موضوع محوری در الگوهای حاکمیتی غربی، اقتصاد و مسائل توسعه مادی است و نسبت به پیشرفت در زمینه‌های دیگر از جمله پیشرفت و رشد معنوی غفلت کرده است.

۴. حمایت از مظلومان و مستضعفان حتی خارج از مرزهای کشور موضوع دیگری است که در منابع اسلامی به آن تأکید زیادی شده است، در صورتی که در الگوهای حاکمیتی غربی توجهی به این امر نشده است.

۵. در الگوهای حاکمیتی غربی، ارتباط نقش‌آفرینان مبتنی بر مبادله یا سلسله مراتب یا منافع مشترک است در صورتی که در حاکمیت اسلامی ارتباط بر پایه اخوت ایمانی و احسان به یکدیگر است. در واقع ارتباطات در الگوهای حاکمیتی غربی در سطح پایینی قرار دارد، در صورتی که در نگاه اسلامی این ارتباطات در سطح بالاتری قرار دارد.

۶. نحوه مواجهه با مخالفان و دشمنان در الگوهای حاکمیتی غربی به صورت جدی‌تر پرداخته نشده است، در صورتی که در حاکمیت اسلامی جهاد با دشمنان اسلام یکی از ارزش‌های محوری است.

۷. یکی از مؤلفه‌های برتری حاکمیت‌ها نسبت به همدیگر مسأله علم و رشد علمی است که اسلام نیز تأکید ویژه‌ای روی آن دارد در صورتی که در الگوهای حاکمیتی غربی به این موضوع توجه ویژه‌ای نشده است.

۸. موضوع اخلاقیات از جمله صداقت هم از موضوعات بسیار مهمی است که در سطح فردی، اجتماعی و حاکمیتی در منابع اسلامی به آن تأکید شده، در صورتی که این موضوع در الگوهای حاکمیتی غربی مورد غفلت قرار گرفته است. صداقت در سطح حاکمیت شامل اخلاص، راستگویی، عمل به وعده‌ها پرهیز از خیانت و فریب و وفای به عهدها و پیمان‌ها می‌شود که در الگوهای حاکمیتی غربی به آن‌ها توجه نشده است.

دکتر حجازی‌فر، چارچوب پژوهش خود را اینگونه ترسیم نمود:

مبتنی بر این چارچوب نظری، وی به واکاوی مؤلفه‌های حاکمیت اسلامی پرداخته و یافته‌های زیر را بدست آورد:

۱. شریعت

۲. حکمت و عقلانیت

۳. حمایت از مظلومان و محرومان

۴. امنیت

۵. روشنگری و بصیرت‌افزایی

۶. تبعیت و ولایت‌پذیری

۷. مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی

۸. صداقت

۹. شفافیت

۱۰. عدالت

۱۱. مبارزه با فساد

۱۲. میانه‌روی و اعتدال

۱۳. همیاری و مشارکت

۱۴. وحدت و انسجام

۱۵. رشد و هدایت

۱۶. احسان و اخوت

۱۷. آبادانی و پیشرفت

۱۸. تأمین معیشت و رفاه مردم

۱۹. تولّی و تبرّی

دکتر حجازی‌فر مبتنی بر این مؤلفه‌ها، حاکمیت اسلامی را به نحو زیر تعریف نمود:

تعیین، اعمال و کاربرد قواعد حکمیانه شریعت‌مدار با وحدت و همیاری صادقانه مبتنی بر روابط اخوت ایمانی نقش‌آفرینان امت با محوریت ولایت برای تحقق عدالت و رشد و هدایت جامعه در مسیر تقرّب الی‌الله.

بر این مبنا، نقشآفرینان حاکمیت اسلامی عبارتند از:

نهادهای نظارتی، مردم، محرومان، بیت حاکمیتی، نهادهای جهت‌دهنده افکار عمومی، نهادهای اقتصادی، نهادهای حمایتی، نظامیان و نهادهای امنیتی، نهادهای رشد، نهاد قضاوت و کارگزاران که تمامی آن‌ها در پرتو ولایت، به ایفای نقش همت می‌گمارند.

وی در نهایت نتایج پژوهش خود را از قرار زیر دانست:

۱. بسیاری از مطالعات انجام شده در مورد حکومت اسلامی با توجه به رویکردی حاکمیتی نبوده و بیشتر ناظر بر رویکرد دولتی با حکومتی بوده است.

۲. برخلاف ادعای برخی که حاکمیت اسلامی قابلیت پیاده‌سازی ندارد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که با توجه به سیره حاکمیتی حضرت امیرالمومنین علی(ع) می‌توان در جهت پیاده‌سازی حاکمیت اسلامی گام‌های جدی‌تری برداشت.

 

۳. با توجه به تأکیدات حضرت امیرالمومنین علی(ع) شاید محوری‌ترین ویژگی حاکمیت آن حضرت، اجرای عدالت و برپا داشتن دین و احکام شریعت بوده است.

۴. برخی از مؤلفه‌هایی که در این پژوهش مطرح شدند متفاوت با مؤلفه‌هایی بودند که در منابع غربی شناسایی شده بودند و برخی از مؤلفه‌های شناسایی شده در این پژوهش در سطح بالاتری از آن مؤلفه‌های مطرح در منابع غربی داشتند. به عنوان مثال مؤلفه رشد و هدایت در این منابع مطرح نشده است. همچنین در این منابع غربی، انسجام در حاکمیت مطرح شده است ولی در اسلام احسان و اخوت مطرح است که بالاتر از این مورد مطرح شده در منابع غربی است.

۵. به نظر می‌رسد مفهوم حاکمیت در مقایسه با سایر اصطلاحات حاکمیتی از جمله دولت، حکمرانی و حکومت قرابت نزدیکی با مبانی اسلامی دارد و لذا باید به صورت جدی در مباحث حاکمیتی و مدیریتی مورد توجه قرار گیرد.

۶. با بررسی تحقیقات و مطالعات انجام شده در غرب مشخص گردید که هنوز اجماعی در زمینه مؤلفه‌های حاکمیت وجود ندارد و این موضوع هنوز گام‌های اولیه خود را طی می‌کند و نیاز به تحقیقات جدی‌تر احساس می‌شود.

۷. در مورد «نهج‌البلاغه» حجم پژوهش‌ها نسبتاً مناسب است، ولی متأسفانه در مورد «غررالحکم» چنین چیزی اتفاق نیفتاده است.

تفاوت اولویت در مقایسه حاکمیت اسلامی و حاکمیت غربی نشان می‌دهد که حاکمیت اسلامی و حاکمیت غربی ماهیتاً با هم تفاوت دارند و لذا باید تلاش نمود حاکمیت اسلامی بر اساس محتوای اسلامی تدوین گردد.


نظر شما :