نشست تخصصی ۱۴: «ابزارهای نوین حکمرانی»
محورهای نشست:
۱. حکمرانی اسلامی و ابزار های اسلامی در حکمرانی
۲. حکمرانی نرم
۳. ابزارهای شناختی-رفتاری در حکمرانی
در ابتدای این نشست،دبیر علمی نشست، آقای حسنی با اشاره به جدید بودن ابزار های نوین حکمرانی در بحث حکمرانی و توجه محدود و ناچیز به آن در پژوهش های حکمرانی در سطح جهانی، اهمیت و ضورت پرداختن به ابزارهای نوین را تببین و آن را وسیله ای برای اجرای صحیح سیاست ها و انتقال ارزش ها از کانال خط مشی گذاری دانست.
در ادامه دکتر مصطفی نصر اصفهانی به عنوان یکی از معدود پژوهشگران فعال در این حوزه، به سخنرانی پیرامون این موضوع و به ویژه حکمرانی نرم پرداخت.
این استاد دانشگاه با اشاره به تبدیل مفاهیم حکمرانی نرم در ادبیات حکمرانی بسیاری از کشورها به جریان اصلی شیوهی حکمرانی و حکومت داری، خاطرنشان کرد: به یک تعبیر ساده، حکمرانی نرم بر اساس ابزار بکارگرفته شده در این امر، از حکمرانی سخت متمایز میگردد.
وی افزود: ابزارهای سخت یا ابزارهای سنتی معمولا از جنس قانون، قوه قهریه و الزامات قضایی اند و به شکل سلسله مراتبی و از بالا به پایین هستند، Top-Down))، اما در مقابل ابزارهای نرم معمولا به صورت پایین به بالا) (Bottom-up می باشند و اثربخشی بسیار بیشتری را از خود نشان داده اند. این استاد دانشگاه در تعریفی از حکمرانی نرم، آن را بر اساس ابزارها، حکمرانی ای دانست که با استفاده از ابزارهای زیر صورت میگیرد.
- ابزارهای کمتر تحکمی
- ابزارهای منعطف
- ابزارهای مشارکتی
- ابزارهای غیر مداخلهگر
سپس در تعریف دیگری، حکمرانی را به مثابه طراحی سیستم در نظر گرفت که این طراحی سیستم شامل دو بخش است: ساختار سیستم و مدیریت آن. دکتر نصراصفهانی با ذکر مثال یک خودرو، ساختار آن را نوع موتور، حجم باک، ارتفاع خودرو و ... و مدیریت آن به معنای رانندگی و مراقبت از خودرو تعریف کرد. این استاد دانشگاه افزود: بر اساس این مدل، عدم طراحی نیز خود گونه ای از طراحی است. اما هرچه طراحی بهتر باشد، مدیریت آن سیستم راحتر خواهد بود. وی در ادامه با بیان اینکه طراحی خود موجب استحکام(Robustness) و انعطاف پذیری(Flexibility) بهتر خواهد شد، خاطرنشان کرد: اما حکمرانی به مثابه طراحی سیستم های انسانی است که در این طراحی باید چند اصل را در نظر گرفت:
اصل اول: در نظر گرفتن ممکن الخطا بودن انسانها (سهوی و عمدی)
بر اساس این اصل باید سیستم نوعی طراحی گردد که حتی الامکان از این خطاها جلوگیری شود. در همین راستا باید در نظر داشت که در سیستمهای خوب، آدمهای بد هم خوب عمل میکنند و در سیستمهای بد آدمهای خوب هم بد عمل میکنند. در همین خصوص میتوان به تاثیر دوربینهای هوشمند کنترل ترافیک اشاره کرد. در واقع پس از نصب این دوربینها، حتی رانندگان متخلف نیز، رفتار بهتری در رانندگی از خود نشان میدهند.
دکتر نصر اصفهانی این امر به نوعی برگرفته از دانش اقتصاد رفتاری دانست و ادامه داد: در اقتصاد کلاسیک بیان میشود که نوع رفتار حاصل «احتمال × محتمل» است. اما رهیافت اقتصاد رفتاری در این مورد این است که عوامل دیگری بر رفتار اثرگذارند. این عوامل عبارتند از «ادراک احتمال × ادراک محتمل» و «طراحی محیطی (سقلمهها)». وی در رابطه با سقلمهها با اشاره به این نکته که «جزئیات به ظاهر کوچک و به ظاهر نامرتبط با مسئله می تواند تأثیرگذاری بزرگی بر رفتار انسان ها، و نتیجتا خروجی سیستم، بگذارد»، با بیان مثال اجرایی آن در رابطه با رفتار ترافیکی در اطراف دریچه میشیگان، نتایج آن را خوب ارزیابی کرد. به این صورت که میزان سوانح رانندگی آمار بسیار بالایی از خود نشان میداد. اما با طراحی محیطی جدید که شامل نزدیک شدن خطوط کنار جاده در پیچها بود، که به نوعی سرعت بالای خودرو را القا مینمود و رانندگان را وادار به کاهش سرعت میکرد، آمار سوانح به شکل چشم گیری کاهش یافت.
مثال دیگری که دکتر نصر اصفهانی در تصدیق نکته خود بیان کرد، مشکلات اتاقهای بی هوشی بود. وی ادامه داد: بر اساس آمارهای منتشر شده، درصد بالایی از حوادث اتاق های بیهوشی، ناشی از خطای انسانی بوده است که رایج ترین آنها اتصال شلنگ اشتباه به داروها بود که عمدتا موجب مرگ بیمار میگردید. بر همین اساس با طراحی مجدد اتصالات به نوعی که اتصال به داروی اشتباه را غیر ممکن مینمود، بسیاری از این سوانح به طور کلی برطرف گردید. تفاوت نازلهای بنزین و گازوییل نیز از همین اصل نشات گرفته است. به طوری که دیگر با سوخت گیری اشتباه موتور خودروها دچار آسیب نمیگردند. این موارد و مثالها قابل بسط دادن در حوزهی حکمرانی اجتماعی و اداری کشور است. به نوعی که از بسیاری از خطاها جلوگیری به عمل آید.
اصل دوم: تعبیه و بهینهسازی مکانیزمهای بازخورد-اصلاح (بازطراحی پیوسته)
این استاد دانشگاه در تبیین اصل دوم گفت: یکی از ویژگیهای سیستمهای پیشرفته تر مکانیزم بازخورد-اصلاح سریعتر، دقیقتر و کاراتر است. در این خصوص مکانیزمهای بازخورد و اصلاح باید از بهینگی برخوردار باشد که این میزان بهینه، معطوف به ظرفیت اصلاح است. برای مثال با افزایش میزان بازخوردها از سطح بهینه، نسبت به آنها بی حسی ایجاد میشود. این بازخورد باید در دو سطح سیستم و افراد پیاده سازی گردد. بازخورد سطح سیستم به معنای بررسی تطابق خروجی سیستم با آنچه باید باشد است. و بازخورد سطح افراد به نسبت عملکرد شخصی افراد خواهد بود. دکتر نصر اصفهانی، دلیل بسیاری از ناکارآمدیهای سیاست گذاری و حکمرانی در کشور را در نظر نگرفتن میکانیزم های بازخورد و اصلاح در سطح بهینه دانست که با در نظر گرفتن این اصل و بهره مند شدن از دانش های موجود در این حوزه، قابل برطرف کردن میباشد.
اصل سوم: ترسیم و قابل فهم کردن رابطه بین رفتار (انتخاب گزینه) و پیامدهای آن
سخنران نشست در تشریح اصل سوم با بیان این جمله که هرچه گزینههای پیش روی افراد و پیامدهای آن، شفافتر و ملموس تر باشد، میتوان انتظار رفتار بهتر و در نهایت خروجی و نتیجه بهتری داشت، به مثال حوزهی محصولات الکترونیک، چند هستهای بودن و چند مگاپیکسل بودن اشاره کرد و گفت: این موارد، المانهای ملموسی برای افراد نیستند که بتوانند رفتار و انتخابهای بهتری را در آنها شکل بدهند. همچنین گزینههای ارائه شده به بیماران سرطانی اعم از پرتو درمانی، شیمی درمانی، مراقبت فعال و جراحی، تفاوت معناداری برای بیماران ندارند که بتوانند گزینهی بهینه را انتخاب نمایند. راهکار مورد نظر در رابطه با این مسئله، استفاده از داده های ملموس و اعداد و ارقام است.
اصل چهارم: توجه به پیش فرضها و لنگرهای ذهنی
این استاد دانشگاه با فرض وجود پیش فرضها و لنگرهایی به صورت ذهنی در انسانها، برخی از این لنگرها و پیش فرض ها را تغییرگریزی، اینرسی و زیانگریزی معرفی کرد. وی در ادامه گفت: برای مثال میتوان شرایط اهدای عضو در دو کشور آلمان و اتریش اشاره کرد. این دو کشور دارای شرایط فرهنگی مشابهی بوده اند. اما نرخ اهدای عضو در این دو کشور به شکل معناداری با یکدیگر اختلاف داشته است. این اختلاف ناشی از تغییر گریزی انسانهاست که یک پیش فرض ذهنی به شمار میآید. وی راهکار از بین بردن این مسئله را، راهکارهای opt-out/opt-in عنوان کرد. به این صورت که در کشور آلمان هم همچون کشور اتریش، فرم های ثبت نام دریافت گواهینامه رانندگی تغییر داده شدند یعنی پیش فرض اهدای عضو به بله تغییر کرد، و افراد در صورتی که مایل به اهدای عضو نبودند باید گزینهی مورد نظر را تیک میزدند. در حالی که پیش از آن در صورتی که تمایل به اهدای عضو پس از مرگ مغزی داشتند، باید گزینهی مورد نظر را علامت میزدند. پس از انجام این تغییر ساده، نرخ اهدای عضو در کشور آلمان نیز به شدت افزایش یافت و به این نرخ در کشور اتریش نزدیک گردید.
اصل پنجم: انگیزههای اقتصادی
دکتر نصر اصفهانی در توضیح اصل پنجم، منظور از انگیزه های اقتصادی را طراحی مکانیزمهایی عنوان کرد که منفعت افراد در اتخاذ رویکرد صحیح و منصفانه باشد. وی در خصوص مثال برشهای کیک مطرح کرد که در این مثال اگر در زمان تقسیم یک کیک میان دو نفر، یک نفر مسئول برش باشد، و دیگری حق انتخاب یک قطعه از برشهای کیک را داشته باشد، آنگاه شخص تقسیم کننده، رفتار منصفانهای از خود نشان خواهد داد.
مترجم کتاب سیاستگذاری و انتخاب با در نظر گرفتن این اصل و با در نظر گرفتن منافع افراد و تعارضاتی که در این منافع ممکن است به وجود آید، افزود: میتوان سیستمهای انسانی که اعم از سیستمهای حکمرانی است را بازطراحی نمود و نتایج بهتری را انتظار داشت. این استاد دانشگاه ادامه داد: البته برای برخورد صحیح با این اصل باید پیچیدگی سیستمها را در نظر داشت و با جنبههای پیچیدهتر رفتار متناسب به خود را اتخاذ نمود؛ در غیر این صورت ممکن است نتیجهی معکوس به بار آورد. در همین خصوص یکی از راهکارهای پیشنهادی، محسوس کردن پیامدهای هر رفتار برای هریک از بازیگران نقش آفرین در سیستم است.
اصل ششم: ساده سازی انتخاب های پیچیده
دکتر نصر اصفهانی در آخرین اصل خود به طراحی سیستمهای انسانی اشاره کرد با این توضیح که انسانها تمایل به ساده سازی دارند و در اغلب این موارد خود به خود به این امر مبادرت میورزند. وی گفت: نقش حکومت و حکمرانان باید کمک به مردم در خصوص این ساده سازی ها باشد. این امر با روشهایی از جمله پالایش مشارکتی امکان پذیر خواهد بود.
در پایان، سخنران نشست، آقای دکتر مصطفی نصر اصفهانی، به برخی از معضلات پژوهش در راستای توسعهی ابزار حکمرانی در کشور اشاره نمود که عبارتند از:
- منابع مالی و غیر مالی بسیار ناچیز تخصیص یافته به پژوهشهای این حوزه
- عدم کارایی پژوهشها و اتلاف همین منابع محدود
- عدم مهارت گفتگوی علمی در حوزه انسانی و شناسایی نقاط گلوگاهی مورد اختلاف
- عدم شفافیت در خصوص ابزارهای مورد استفاده و نحوهی استفاده از آنها
و در نهایت توضیحات کوتاهی در خصوص هریک از این معضلات ایراد گردید. در انتها و پس از اتمام ارائهی سخنران سوالاتی در رابطه با مبانی فقهی و نقش فرهنگ در رابطه با این موارد مطرح گردید. دکتر نصر اصفهانی با بیان اینکه در حوزهی مبانی فقهی همچنان اما و اگرهای فراوانی در رابطه با استفاده از این ابزارها وجود دارد، خاطرنشان کرد: در سطح جهان نیز این گونه مباحث در غالب اخلاق استفاده از این ابزارها پیگیری میشود اما تاکنون پاسخ جامع و قابل قبولی برای این دست از نگرانی ها مطرح نشده است و همهی این ابزارها و مدلها در فضای فرهنگی جامعه تنفس میکنند و از فرهنگ تغذیه میشوند. در نتیجه نقش فرهنگ یک نقش غالب بر همهی این مباحث و حتی مباحث کلی حکمرانی است.
نظر شما :