سیاستنامه فرهنگی
حکمرانی فرهنگی - ارتقاء دسترسی به فرهنگ
تأثیر فرهنگ بر دموکراسی [۱]
رابطه قوی بین مشارکت فرهنگی و دموکراسی وجود دارد. اسناد سیاسی، نتایج کنفرانسهای جهانی و مقالات علمی، این مسئله را به مثابه یک اصل، پیش فرض گرفته اند. بنابراین این موضوع، نیاز به استدلال یا اثبات کمی داشته و مورد حمایت بیانیههای سطح بالای شورای اروپا و «اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد [۲]» هستند. این اعلامیههای جهانی مشارکت و دموکراسی در فرهنگ را به عنوان یک حق اساسی بشر تلقی میکنند. بیانیههای اتحادیه اروپا با توجه به تعهدات کشورهای دموکراتیک این اتحادیه برای رعایت حقوق فرهنگی اروپا معتبر هستند. حقوق فرهنگی نیز به عنوان مبنای زندگی جمعی در جامعه با منابع فرهنگی و هنری مشترک است که دسترسی همگان به همه ارزشهای انسانی را در جوامع دموکراتیک و لیبرال بیان میکند. حقوق فرهنگی به معنای دسترسی برابر همه مردم به ویژه افراد معلول و محروم بدون توجه به جنسیت، تفاوتهای قومی و سایر فرهنگ ها، در مشارکتهای فرهنگی است. شواهد فزایندهای وجود دارد مبنی بر اینکه فرهنگ به ساختن اقتصاد جامع با ظرفیت رشد و فرصتهای فراوان برای اشتغال کمک میکند. تحقیقات مختلف ثابت میکند که فرهنگ میتواند به کارآیی سیستمهای آموزشی و بهداشتی کمک کند، و همین امر در ارتقای محیط زیست نیز کاربرد دارد. فرهنگ همچنین نقش مهمی در توسعه منطقهای و بازسازی شهری ایفا میکند. برای جوانان، افزایش مشارکت در فرهنگ نشان داده است که باعث بهبود رفتار در کلاس درس میشود. این امر میتواند به کاهش جرایم مواد مخدر و تنبیه جوانان منجر شود. مبارزه با انزوای اجتماعی جوانان و سال خوردگان در مرکز برنامههای دموکراتیک فرهنگی قرار دارد. حکمرانی فرهنگی با لحاظ همه موارد بالا در سیاستگذاری خود میتواند با تلاشهای آگاهانه از محرومیت اجتماعی و فرهنگی در جامه پیشگیری نموده و فرصتهای دسترسی عموم مردم به دانش و بهبود درک متقابل از طریق برخورد مثبت را فراهم نماید. با توجه به عملکرد مهم حکمرانی فرهنگی در جامعه، گفتمانهای حکمرانان اخیراً بر نقش مهم فرهنگی نسبت به دیگر بخشها به منظور افزایش درک عمومی از ارزش عمومی فرهنگ متمرکز شده است. علاوه بر ارتباط ارزشهای زیباشناختی، مشارکت فرهنگی شهروندان از راههای مختلفی به نفع شهروندان است: ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس، برای حقوق شهروندی دموکراتیک ضروری است. مشارکت شهروندی، هویتهای جمعی و تعامل، شناخت و مدیریت تعارض، خلاقیت شخصی، تمایلات میان فرهنگی از دیگر مواردی است که در حکمرانی فرهنگی باید به آن توجه شود. چنین تغییر، توجه و تمرکزی بر سیاستگذاریهای فرهنگی حکمرانان، منجر به سازش بین ارزش ابزار و ارزش ذاتی فرهنگ در جوامع انسانی شده و موجب رشد دسترسی افراد به ابزار فرهنگ برای ترویج دموکراسی موفق در جهان است. هنگام فکر کردن در مورد افزایش دسترسی و مشارکت مردم در فرهنگ، باید در نظر داشت که مردم را نمیتوان به عنوان توده منفعل در معرض فرصتهای فرهنگی قرار داد. زیرا حق همه مردم برای شرکت در زندگی فرهنگی مورد تایید است، حتی در جوامعی که کمتر با فرهنگ همراهی میکنند، باید به شهروندان فرصتهای بیشتری برای ارتباط برقرار کردن و ارتباط با محیط فیزیکی و اجتماعی داده شود. مردم از دسترسی آسان به فرهنگهای متنوع لذت میبرند. مفهوم دموکراسی فرهنگی با تاکید بر مشارکت، برابری و تنوع در زمینه راهبردهای دموکراتیک فرهنگی از بالا به پایین در حال افزایش است. خودمختاری بزرگ شهروندان در تعریف اولویتها و عادتهای فرهنگی خود، انگیزهای برای مقامات و حکمرانان فرهنگی برای جذب آنها به تصمیم گیریهای سیاسی است. حکمرانان به مردم میگویند مسائل مربوط به فرهنگ عمومی، زمینه آموزشی مهم برای مشارکت دموکراتیک شهروندان است. دموکراسی با بهبود تفکر انتقادی شهروندان به دست میآید. فرهنگ به ویژه برای تقویت تفکر انتقادی مناسب است. در این میان، جوامع بومی عرصه کلیدی برای توسعه دموکراسی فرهنگی هستند. مشارکت فعال بیشتر جوامع بومی در فعالیتهای فرهنگی اعتماد اجتماعی را ایجاد میکند و به کاهش جرم و جنایت کمک میکند. بسیاری از اظهارات و وعدههای مربوط به نقش فرهنگ در دموکراسی صورت گرفته است.
برای تأکید بر مشارکت فعال، شکل فوق درصد مشارکت شهروندان را نشان میدهد که در یک دوره مشابه انجام داده اند. تفاوت بین کشورها بیشتر قابل توجه است.
در شکل فوق نیز، درصد افرادی که در ۱۲ ماه گذشته در اجرای عمومی شرکت کرده اند، نشان داده میشود. در همین شکل پویاییهای مختلف ملی وجود دارد. این روند در کشورهای تحت تاثیر تغییر رژیم به سمت حکومت دموکراسی بعد از دهه ۱۹۹۰، بهبودی پیدا کرد. با توجه به تغییرات اروپا به طور کلی، افزایش میزان مشارکت فرهنگی در این قاره، این افزایش بیشتر با تغییرات ساختار جامعه و گسترش طبقه متوسط و افزایش مصرف فرهنگی جمعیت فعال همراه است. به نظر میرسد عادتهای فرهنگی کسانی که در فقر و محرومیت زندگی میکنند، اساساً تغییر کرده است.
بازدید از سایتهای میراث یکی دیگر از راههای مهم دسترسی مردم به فرهنگ است، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است.
در شکل زیر آمار بازدید مردم از آثار تاریخی، موزه ها، گالریهای هنری و سایتهای زیبایی شناسی در سال ۲۰۱۱ را نشان میدهد. ویژگیهای منطقهای مهم در شکل زیر نشان میدهد که: در اروپای غربی، عدم مشارکت به ویژه در میان جمعیت مهاجرین شهری حاد است، در حالیکه در اروپای شرقی، محرومیت فرهنگی عمدتاً پدیده روستایی است. در برخی کشورها، این مشکل به طور فزاینده و شدیدی در جوامع متمرکز شده است. بنابراین افزایش دسترسی مردم به سایتهای میراث فرهنگی و آثار تاریخی به اندازه کافی نیست. درک عدم مشارکت مردم بسیار مهم است، به ویژه به این دلیل که به معنای عدم علاقه یا بی تفاوتی آنها نیست.
شکل زیر نیز دلایل عدم مشارکت مردم در بازدید از سایتهای میراث فرهنگی و آثار تاریخی از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ را نشان میدهد. براساس نطرسنجی که در شکل زیر نشان داده شده است، مهمترین دلایل عدم بازدید مردم از سایتهای میراث فرهنگی و آثار تاریخی عبارتند از :۱- عدم آگاهی از پیشینه تاریخی آثار فرهنگی ۲- محدودیت انتخاب یا فقر فرهنگی فعالان این عرصه ۳- عذم وجود زمان کافی ۴- گران بودن بهای ورودی ها
جایگزین
آنچه مردم به جای فرهنگ به مثابه سیاستهای فرهنگی انجام میدهند که با مفهوم معمولی دسترسی به فرهنگ مطابقت ندارند، شامل موارد زیر است:
الف: فعالیتهای غیر رسمی به جای فرهنگ از طریق تلویزیون، رادیو یا اینترنت
ب: فعالیتهایی که متعلق به مفهوم انسان شناختی گسترده تر از فرهنگ هستند؛ مانند گفتگو، کار، بازیها و ورزش ها
در نهایت با شناخت جایگزینها میتوان اهداف سیاست فرهنگی را دوباره تعریف کرد. دسترسی به فرهنگ با هر تعریفی همواره با نابرابری در توزیع فرصتهای فرهنگی (نهادها، محل ها، امکانات) و منابع شخصی (مهارت ها، درآمد، اطلاعات، اوقات فراغت و امکانات خانگی) همراه است. با این حال، همانطور که فرهنگ پویا است، ابزارهای دسترسی به آن، تحول و موانع مشارکت فرهنگی نیز در طول زمان تغییر میکند. شناخت عدم مشارکت با بیان موانع و جایگزینهای آن و درک تاثیر متغیرهای اجتماعی-جمعیت شناختی میتواند به شناسایی سیاستهای عمومی و نهادهای فرهنگی مربوطه کمک کند تا بتوان به هدف کلیدی حق دسترسی هر فرد به فرهنگ اطمینان حاصل کرد.
چالشهای اندازه گیری تاثیر فرهنگ بر دموکراسی
در طول سالها، سرویسهای آماری ملی حجم زیادی از اطلاعات مربوط به عملکرد موسسات فرهنگی و رفتار فرهنگی شهروندان را جمع آوری کرده اند. ارائه منظم اطلاعات آماری با نظرسنجیهای مکرر، از جمله با نظرسنجی درباره نگرش شهروندان به فرهنگ، کامل شده است. در این نظرسنجی ها، نظارت دقیق بر بودجه زمانی و نظرسنجیهای خانوارها در شناسایی شیوههای فرهنگی جمعیت نقش مهمی دارد. با این حال، کمبود آمار جامع حتی در اتحادیه اروپا وجود دارد. تلاشهای موسسه آمار یونسکو برای از بین بردن شکاف تاکنون محدود به چارچوب نظری کلی برای اندازه گیری مشارکت فرهنگی شده است که کاربرد گستردهای هم ندارد.
اندازه گیری تأثیر فرهنگ بر دموکراسی بخشی از ارزیابی تاثیر اجتماعی آن است که مقدار قابل ملاحظهای از کار انجام شده است. با این وجود، روشهای اثبات این موضوع که آیا فرهنگ به ویژه دسترسی به فرهنگ بیشتر به کارکرد کارآمد دموکراسی کمک میکند یا خیرف به مانند مفهوم دموکراسی پیچیده است. به منظور ارزیابی تأثیر فرهنگ، باید سیاستهای فرهنگی با توجه به اجزای خاص خودش در هر جامعهای تجزیه و تحلیل شود. تعدادی از ابزار اندازه گیری پیچیده برای ابعاد اساسی دموکراسی، به ویژه برابری، انسجام اجتماعی، کیفیت زندگی و تنوع، در این رابطه وجود دارد. با این حال، اکثر این ابزارها توسط متخصصین مورد بحث و مناقشه قرار گرفته و اگرچه از لحاظ کاربردی در سطح جهان دور از انتظار نیستند. با این وجود، هر یک از این جنبهها به شدت با مشارکت فرهنگی مرتبط است، که از همکاری نزدیکتر بین تحقیقات فرهنگی و سیاستها حکایت میکند. از سوی دیگر متخصصان آمار نیز در جستجوی اندازه گیری توسعه پایدار در حوزه فرهنگی هستند. در این راستا باید بدانیم که موفقیت هر تحقیق تجربی مستلزم پرسشهای یکپارچه و عملی و مناسب بودن آنها با پدیدهای است که میبایست اندازه گیری شود. بعضی از مشکلات را میتوان با سازگاری اندازه گیریها با دادههای موجود و یا با اولویتهای جاری حل کرد. جدول زیر، نمایانگر عناصر تاثیر گذار فرهنگ بر جامعه و دموکراسی است:
چه کسی؟ |
از چه طریقی؟ |
برچه چیزی؟ |
|||
در سطح فردی |
در سطح انجمن |
در سطح اجتماعی |
|||
افراد |
مشارکت در فعالیتهای فرهنگی |
تأثیر غیر مستقیم |
تأثیر مستقیم |
انجمنهای قوی تر، افزایش فعالیتها، مسئولیت مدنی، توانمندسازی، همکاری در زمینههای هویت محلی قوی، مسئولیت مشترک در برنامهریزی و طراحی استراتژی. |
تأثیر معنوی / روانی: خوشبختی بیشتر، همبستگی، انسجام اجتماعی بیشتر، فقر فرهنگی کمتر، برادری بیشتر، برابری، آزادی؛ قدرت نرم بیشتر. کاهش انزوای اجتماعی: خودکشی کمتر، استعمال مواد مخدر و الکل کمتر. تأثیر اقتصادی: کاهش هزینههای رفاه اجتماعی. |
فرصتهای شغلی، امنیت شغلی، سرمایه اجتماعی، رفاه فیزیکی و روانی، تحمل، مهارتهای همکاری، نوآوری، باز بودن، شیوه زندگی. |
توسعه مهارتها، خلاقیت، ارتباطات، انسجام و اعتماد به نفس |
||||
جوامع |
اجرا یا مشارکت در جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی |
[۱] The impact of culture on democracy
[2] United Nations Universal Declaration of Human Rights
نظر شما :