کاربرد آموزه های بومی بخشایش در تحکیم حکمرانی سیاسی؛ بر پایه خوانش سنت اندیشه اسلامی
چکیده: تلاش برای شناخت و تحقق حکمرانی پایدار در سطوح ملی، منطقه ای و جهانی از موضوعات مورد توجه سیاستگذاران و اندیشمندان معاصر است. چنین شناختی، اهمیت سامان نهادهای سیاسی و ترمیم شکاف میان حکومت و جامعه را به مثابه ضرورتی برای تداوم ساخت حمکرانی سیاسی و مقابله با تهدیدات دوچندان کرده است. بر این اساس، این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان با وجود شکنندگی و درهمفشردگی جهانی از یک سو و شکاف جامعه و حکومت از سوی دیگر به حکمرانی سیاسی متعالی دست یافت؟ استدلال آن است که مفهوم بخشایش بر مبنای سنت اندیشهورزی اسلامی، سازوکاری مناسب برای حصول به حکمرانی متعالی خواهد بود. ضرورت بحث از ناکارآمدی مفهوم بخشایش در سنت فکری غرب در پر کردن شکاف میان جامعه و حکومت و تقلیل آن به دو ساحت «عدم عقوبت»، «گذشت نامشروط» و مسئولیت نامحدود «خود» در برابر «دیگری» در دنیای جدید نشات میگیرد. در حالی که به نظر میرسد مفهوم بخشایش در سنت اسلامی در قالب نردبان مفهومی عفو، صفح و مغفرت میتواند ناکارآمدی نهفته در سنت غربی را برطرف کرده و طرح مفهومی و عملی برای برقراری پل میان حوزههای محتوایی و ساختاری مدیریت سیاسی برای تحقق حکمرانی متعالی ارائه دهد. در این پژوهش با روش تفسیری و تطبیقی با نقد سنت برآمده از آرای کریستوا، هانا آرنت، ژاک دریدا و لویناس، طرحی بدیل از مفهوم بخشایش با تکیه بر سنت اندیشهورزی اسلامی ارائه میشود که یافتههای نظری و عملی آن می تواند بسترساز برقراری حکمرانی سیاسی متعالی باشد.
نظر شما :