راهبردهای تحولی در حکمرانی جمهوری اسلامی ایران برای تحقق ایده خروج آمریکا از منطقه غرب آسیا
چکیده: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تلاشهای جمهوری اسلامی در منطقه غرب آسیا بهمنظور شکلدهی به نظم و امنیت منطقهای، منجر به شکلگیری و انسجامبخشیِ محور مقاومت شد که در نتیجه آن، مجموعهای از بازیگران همفکر و همسو، بخشی از منافع آمریکا را در غرب آسیا دچار چالش کردند. پس از شکلگیری موجهای اول و دوم بیداری اسلامی در منطقه از سال ۲۰۱۱ و بهدنبال آن شکلگیری گروههای تکفیری برای بازموازنه علیه محور مقاومت، در عمل شاهد شکلگیری ائتلافی منسجمتر در بین محور مقاومت بودهایم که نتیجه آن، اعمال فشار به آمریکا در ابعاد مختلف و با هدف خروج این کشور از منطقه غرب آسیا بوده است. استراتژی خروج آمریکا از منطقه بهطور مشخص، پس از ترور سردار حاج قاسم سلیمانی در سال ۱۳۹۸ و با تأکیدات مقام معظم رهبری (مدظله) رقم خورد. در این راستا، پژوهش حاضر تلاش دارد این پرسش اساسی را مورد بررسی و تدقیق قرار دهد که «الگوی حکمرانی جمهوری اسلامی ایران برای خروج آمریکا از منطقه غرب آسیا باید دربرگیرنده چه الزامات و راهبردهای باشد و تحولات آن در چه ابعاد و حوزههایی صورت گیرد؟» در این چارچوب، با بهرهگیری از نظریه حکمرانی منطقهای و روشهای توصیفی- تحلیلی، این فرضیه به اثبات رسیده که راهبردهای تحولیِ حکمرانی ج.ا.ایران در پیشبرد خروج آمریکا از منطقه غرب آسیا باید دربرگیرنده متغیرهایی همچون شبکهسازی و ایجاد پیوندهای اقتصادی در سطح منطقه، استراتژی دریایی فعال، ارتقاء و گسترش برنامههای موشکی، ایجاد جنگ شناختی علیه آمریکا با استفاده از ظرفیت گروههای ضدجنگ در داخل و خارج این کشور، بهرهگیری از جنبشهای ضد آمریکایی در خارج ایالات متحده، و ایجاد پیوندهای چندجانبه با بازیگران ضدهژمون در منطقه غرب آسیا بهویژه چین و روسیه است. این راهبردها در ابعاد سهگانه داخلی، منطقهای و بینالمللی (در سطح بازیگران ضدهژمون)، و در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی پیگیری و اعمال میشود.
نظر شما :